A last grad of high school ep 12


ss501_story

اوا:راست میگه اخه تو کجای پیازی که می خوای بهش درس بدی؟سرش یا تهش؟

کیانا:کلش اصلا شما رو سنن؟

الن:بجای این حرفا بیاین بریم ببینیم چه خبره...

نیکان:مگه کیه که حالا می خوایم بریم ببینیمش ؟بیکارید؟مگه ملکه انگلستانه؟

ویکتوریا:انقد غر غر نکن پاشو بیا بریم ....

کیانا:الان دقیقا کجان؟

اوا:رفته کلاس...

مونا:پاشید بریم..

کلاس کانگ:

کیانا:اوا بزنم بکشمت پس کو؟

ویکتوریا:اون ازمون ادرس کلاس خواست ماهم........

اوا:وای نه...

ارغوان :چی شده ؟

اوا:فکر کنم رفته کلاس مربی شی...

امبر:خوب پس بدویید بیاریدش...

از زبان کیم جائه جونگ:

خوب اوا گفتش طبقه سوم کلاس اول بذار این نقشه هم ببینم که مطمئن شم ...کلش تو نقشه بود که محکم به یکی خورد...جائه جونگ سرشو بالا میاره که معذرت خواهی کنه که با جنسو مواجه میشه ...

جنسو:خانم بهتره از این به بعد حواستون باشه و جلوتون نگاه کنید...

جائه جونگ: بب..له ...بله ...معذرت...می خوام ...وبعد یک تعظیم کوتاه کرد رفت...

جونسو:این دیگه کی بود؟این دومین باره که تو این مدرسه به یکی اینجوری محکم می خورم..وبعد رفت توی کلاس ...جائه از پشت ستون دید که جنسو رفته سر کلاسش نمی دونست چرا هر وقت اونو میبینه قلبش به تالپ تولوپ میوفته که یک دفعه یکی از پشت میزنه رو شونش وهمه ی افکارش پاره میشه....

حالا از زبون اوا:

اوا:ببخشین!شما کیم جائه جونگ نیستین؟

جائه:خودم هستم ... و برگستو دید که اوا پشت سرشه...

اوا:سلام من گو اوا هستم...ودستشو جلو برد...کیم جائه جونگ هم دستش رو جلو برد و ادامه داد:

سلام منم کیم جائه جونگم از اشناییت خوش بختم

اوا:منم همین طور...راستش من به شما کلاس اشتباه گفتم ما کلا دومیم...ببخشید...

جائه:نه اشکال نداره الانم باید بریم سر کلاس ...

اوا:اره بریم همه منتظرا تا تو رو ببینن ...

جائه:منتظر من؟

اوا:اره...وبعد سمت کلاس رفتن..

امبر:بچه ها اومد...بعد اوا و جائه وارد شدن ....

جائه رو به چه ها:سلام ...من کیم جائه جونگ هستم...

کیانا:پس این کیم جائه جونگ تویی؟

جائه:بله...که همون موقع کانگ اومد و بچه ها نشستن...

کانگ:تو باید کیم جائه جونگ باشی نه؟

جائه:بله...

کانگ:تو کلاس من اگه دانش اموزی بیش تر از 3 جلسه غیبت کنه حق نشستن تو کلاس من رو نداره مگر به دلیل موجهی ولی تو دیگه اخریش 30 جلسه غیبت کردی واقعا زیاده مگه نه؟

جائه:معذرت میخوام...

کیانا تو گوش اوا:مثل این که اقای کانگ داره به جای من حالش رو میگیره ...

اوا:هههههههیییییییییییییسسسسسس

کانگ:خوب میشنوم...

جائه:چیو؟

کانگ:دلیلت رو...سکوت سنگینی به مدت 5 دقیقه تو کلاس حکم فرما بود که کانگ این سوکوت رو شکست..

کانگ:نمی خوای بگی؟

جائه:خوب...

کانگ:اگه دلیلی نداری از کلاس من برو بیرون ...

جائه:چرا دارم...

کانگ:خوب گوش میدم...

جائه:به خاطر وزن زیادم من 70 کیلو وزن داشتم و برای این که این وزن رو کمتر از یک ماه کم میکردم فقط باید ورزش میکردم و نباید چیزی می خوردم...

کانگ:واقعا؟

جائه:بله اگه می خواین بهتون نشون میدم عکسمو...

کانگ:نه نمی خوادمتقاعدم کردی...

کیانا به فارسی:وواوو عجب اعتماد به نفسه کمی داشته...

مونا:ولی این که مصمم بوده وتونسته تو یه ماه بیش تر از 2 کیلو کم کنه خیلیه...

اوا:راست میگی...

کانگ:چرا به یه زبونی حرف نمیزنید که ما هم بفهمیم؟

کیانا:از این به بعد اینکارو میکنیم..ببخشید...

کانگ:خوب امروز یه خبر براتون دارم شاید برایه بعضیاتون خوب و برای بعضیا بد باشه....

الن:چیه که برای بعضیا بده و برای بعضیا خوبه؟

کانگ:مسابقه کلاس های ویژه...

اوا:مسابقه کلاس های ویژه دیگه چیه؟

 کانگ:مسابقه ای که کلاس های ویژه باهم مسابقه میدن و هر کدوم از اعضا ی کلاس ما با یکی اعضا کلاس خانم شی مسابقه میده که 11 تا راند داره و هر کدوم از کلاس اگه تونست از 11 تا راند 6 راندش رو ببره برندست این باعث میشه که امتحان این ماه رو ندین و 60 امتیاز مثبت براتون داره...

اوا:یعنی نمرمون کامل رد میشه ؟

کانگ:بله..خیلی عالیه مگه نه...

کیانا:از عالی یه چیزی اونور تره...

الن:ولی رقیبامون کین؟

کانگ:نمی دونم...

سولی:یعنی چی نمی دونید؟

کانگ:چون فردا روی برد میزنن بر اساس استعدا و توانایتون که کی رقیب سخت تر برای دیگریه...

مونا:این مسابقه عجب چیز با حالیه ...

ارغوان:ولی این مسابقه هه کی هست؟

کانگ:دقیقا روزی که تیزر دابل اس میاد...

اوا:ولی ما تو این 2 هفته فیلم برداری داریم...

کانگ:نگران نباشید برای این موضوع هم هماهنگ شده ولی امکان داره که شما فقط در یهک شبانه روز 2 یا3 ساعت بخوابید...

مونا:2یا 3 ساعت فقط؟

اوا:فکر کنم مونا تو 100 درصد میمری کسی مثل تو که مثل خرس قطبیه نمی تونه تحمل کنه که این همه ساعت بیدار بمونه نه؟

مونا:بازم خرس قطبی لاغر 6 ماه می خوابه و 6ماه دیگه رو نمی خوابه...

اوا:من سر 20 دلار شرط می بندم که نمی تونی...

کانگ:بسه شما دو تا خواهر می تونید تو خونتونم جر بحث کنید الان بهتره فکر این باشید که چطوری این مسابقه رو ببرین....

اوا:ببخشید...

بعد از کلاس تو کافه تریا بچه های کلاس شی نشسته بودن و داشتن در مورد مسابقه حرف میزدن که دابل اس اومد سمتشون...

جونگ مین:سلام فکر کنم در مورد مسابقه میدونید نه؟

اوا به فارسی:نه فقط تو یه مغز نخودی می دونی...

کیانا:فکر نکنمحتی به اندازه نخود عقل داشته باشه...

هیون:یه جوری حرف بزنید که ما هم بفهمیم...

الن:اگه می خواستن شما ها بفهمین که دیگه به یه زبون دیگه حرف نمیزدن باهوش...هیون که حسابی ضایع شده بود دیگه چیزی نگفتت...

ارغوان:بله می دونیم حالا که چی؟

جونگ مین میاد خم میشه و در گوشه کیانا میگه :

اومیدوارم که رقیبم تو باشی چون من خیلی دوست دارم تو یکی رو ضایع کنم ...

کیانا:منم همین طور چون اون کسی که ضایع میشه تویی نه من و بعد از اونجا بلند میشه و میره دابل اس هم همینطور

فردا صبح توی مدرسه :

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:,ساعت 21:52 توسط kiana| |


Power By: LoxBlog.Com